• وبلاگ : زندگي
  • يادداشت : تنهايي را دوست دارم
  • نظرات : 0 خصوصي ، 28 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     
    سلام مرضيه جان ممنون وبم اومدي و کامنت گذاشتي بازم بهم سر بزن خوشحال ميشم
    پاسخ

    وظيفم بود..
    شخصي مادر پيرش را در زنبيلي مي گذاشت و هرجا مي رفت، همراه خودش ميبرد. روزي حضرت عيسي او را ديد، به وي فرمود: آن زن کيست گفت مادرم است. فرمود: او را شوهر بده. گفت: پير است و قادر به حرکت نيست. پيرزن دستش را از زنبيل بيرون آورد و بر سر پسرش زد و گفت: آخه نکبت! تو بهتر مي فهمي يا پيغمبر خدا؟
    پاسخ

    جالب بودا...مامانرو خيلي دوسش داشتم
    اره خيلي خوب مونده
    سلام عزيز دلم.... وب توام عاليه... موفق باشي خانومي.

    ...ممنون بابت نظراتت...

    بازم بهت سر ميزنم....توام بيا وبم...خوشحال ميشم.....

    يادتونه سر کلاس تخته پاک کن رو خيس ميکرديم

    ميکشيديم رو تخته فکر ميکرديم خيلي تميز شد


    بعد که تخته خشک ميشد ميديدم چه گندي زديم...!

    الان همين حس رو نسبت به زندگي دارم

    سلام مرضيه جونم
    خوبي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟خيلي دلم برات تنگيده بود عقشم
    خيـــــــــــــــــــــــلي قشنگ بود
    خوشحالم كه بازم اومدي
    راستي امتحاناتو خوب ميدي ؟

    پاسخ

    بله تا اينجا که خوب دادم دعا کن بقيشم خوب بدم عزيزم
    خدايا ؟

    مي خواهم يک تکه آسمان ِ کلنگي بخرم ...

    ديگر زمينت بوي ِ زندگي نمي دهد !


    هي کافه چي ! ..

    سيگار بياور ..

    شراب هم ! ..

    مردان را بگو بنوازند ..

    شايد غيرتي شد و برگشت .. !

    سلام دوست عزيز

    ممنونم از حضورتون بازم بياپيشمون...

    پاسخ

    با حرفت خيلي موافقم...چشم حتما ميام
    سلام به شما دوست خوب وبت قشنگه موفق باشي
    پاسخ

    سلام .مرررررررسي
     <      1   2